۰۸
مرداد ۹۴
خسیس ها
آقا کامران و آقا پیمان،دوتا برادر دوقلو بودند که خیلی خسیس بودند.آن ها برای این که کرایه ی تاکسی ندهند،هیچ وقت به خانه ی همدیگر نمی رفتند.به جایش،هر وقت دلشان برای همدیگر تنگ می شد،خودشان را توی آینه تماشا می کردند!
دروغ گو ها
دو تا نفر داشتند به هم دروغ می گفتند.اولی:«پسر من دیروز یک سکه ی دویست تومانی را خورد.اما به خیر گذشت و دو تا صد تومانی بالا آورد!»
دومی گفت:«این که چیزی نیست...پسر من دیروز یک گلوله ی کاموا را خورد.اما بخیر گذشت و یک جفت دستکش بالا آورد!»
سرعت
آقایی همراه همسرش،سوار هواپیما شد تا از تهران به اصفهان بروند. بعد از نیم ساعت،هواپیما به اصفهان رسید وهمه ی مسافران پیاده شدند.آن مرد با ناراحتی گفت:«دیدی این خلبان چه قدر تند آمد؟...اگر ما را با ماشین آورده بود،حتما تصادف می کردیم!»
۹۴/۰۵/۰۸