مهراوه،دخترآفتاب

وب نوشت های روزانه

مهراوه،دخترآفتاب

وب نوشت های روزانه

مهراوه،دخترآفتاب

نام دختر آفتاب

مهراوه

نام دختر مِهر

مهراوه

، مهراوه


دختر آفتاب و مِهر

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ نظر فراموش نشه ♥ ♥ ♥ ♥

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲ دی ۹۵، ۱۹:۲۳ - مارال رئیسی
    احسنتت
۲۴
مرداد ۹۳

لطیفه

         جوراب های رنگارنگ      


یک همسایه ی دلسوز دختر کوچولویی را که به مدرسه می رفت،متوقف ساخت وگفت:کوچولو!عجب جوراب های عجیبی به پاکرده ای،یک لنگه قرمز ویک لنگه آبی!

دختر کوچولو با صدای بچه گانه اش گفت:عجیب تر اینکه یک جفت مثل همین جوراب ها هم توی خونه دارم!

 

تقویم امسال

دانش آموز:آقای فروشنده!

فروشنده با مهربانی گفت:بله پسرم!

دانش آموز:تقویم امسال رو دارید؟

چه شکلی می خواهی؟

دانش آموز:اون شکلی که توش تعطیلی زیاد داشته باشه!


صرف فعل

معلم:وقتی گفته می شود"من می روم،تو می روی،او می رود"چه زمانی است؟

شاگرد:این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده!


فراموشی

گروهی که تازه پیشاهنگ شده بودند،به اردو رفتند اما چون تجربه نداشتند،نمی توانستند غذای خود را درست کنند.

مربی از آن هاپرسید:آیا چیز مهمی را فراموش کرده اید؟

یکی از آن ها پاسخ داد:بله آقا ...مامانم رو!


مهتابی

مادر:پسرم برو مغازه الکتریکی،یک مهتابی بخر!

پسرک به مغازه که رسید،یادش رفت چی باید بگه...

کمی فکر کرد و گفت:آقا ببخشید می شه یک متر لامپ بدین!


غذای زنبور ها

معلم:پسر!بگو ببینم چرا زنبور ها گل می خورند؟

شاگرد:اجازه آقا!خوب معلوم است حتماًدروازه بانشون خوب نیست!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۴
♥فقط خدا♥

مطالب جالب

لبخند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">